خبرگزاری حوزه؛ مخالفت های امام خمینی(ره) با رژیم شاهنشاهی، از سوژه های رسانه های گوناگون دنیا در سال های پیش از انقلاب اسلامی ایران بود که در این راستا مصاحبه هایی با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران انجام شده است. «خبرگزاری حوزه» در 30 شماره به صورت روزانه به انتشار برخی از این مصاحبه ها می پردازد.
* مصاحبه امام خمينى(ره) با روزنامه ععع (تمپو) از اندونزى در تاريخ : ۱۳۵۷/۱۰/۲۴
سؤال : اندونزى بزرگترين كشور مسلمان است ، جمعيت آن 125 ميليون است كه 80 درصد آن مـسـلمـان هـستند، به همين جهت (جمهورى اسلامى ) كه شما در ايران در نظر داريد، براى انـدونـزى مـورد تـوجـه اسـت . شـكل اين جمهورى چطور خواهد بود؟ جاى كسانى كه مسلمان نيستند يا به خدا اعتقاد ندارند در اين جمهورى كجاست ؟
جـواب : آنـچـه مهم است ضوابطى است كه در اين حكومت بايد حاكم باشد كه مهمترين آنها عـبـارت اسـت از ايـنـكـه اولا متكى به آراء ملت باشد به گونه اى كه تمامى آحاد ملت در انتخاب فرد و يا افرادى كه بايد مسؤ وليت و زمام امور را در دست بگيرند، شركت داشته بـاشند و ديگر اينكه در مورد اين افراد نيز خط مشى سياسى و اقتصادى و ساير شؤ ون اجـتـمـاعـى و كـليه قواعد و موازين اسلامى مراعات شود. در اين حكومت به طور قطع بايد زمـامـداران امـور دائمـا بـا نـمـايـنـدگـان مـلت در تـصـمـيـم گـيـرى ها مشورت كنند و اگر نـمـايـندگان موافقت نكنند، نمى توانند به تنهائى تصميم گيرنده باشند. افرادى كه بـه عـنوان نمايندگان يا مسوولين دولت در جمهورى اسلامى انتخاب مى شوند شرايطى دارنـد كـه بـا رعـايـت آن شـرايـط حـقـيـقـتـا نمايندگان واقعى مردم انتخاب مى شوند، نه نـمـايـنـدگـان طـبـقـه خـاصـى كـه بـه ضـرر اكـثـريـت مـلت عـمـل كـنـنـد. خـطـوط اصـلى در قـانـون اسـاسـى ايـن حـكـومـت را اصـول مـسـلم اسـلام كـه در قـرآن و سـنـت بـيـان شـده تشكيل مى دهد.
سـؤال : مـفـهـوم اقـتـصـادى شـمـا در رژيـم اسـلامـى چـيـسـت ؟ بـراى مـثـال در بـخـش بـانـكى آيا ربا از بين خواهد رفت ؟ حق مالكيت را در رابطه با اصلاحات ارضى چطور مى بينيد؟
جواب : ربا در اسلام حرام است و به هيچ شكل در اقتصاد اسلامى وارد نبايد بشود و مالكيت در اسـلام پـذيـرفـتـه شده است و لكن اسلام در چيزهائى كه حق مالكيت به آنها تعلق مى گـيـرد و نـيـز در شيوه و شرايط پيدا شدن اين حق دستوراتى داده است كه نظام اقتصادى اسـلام را و نـيـز روابط اقتصادى در جامعه اسلامى را از روابط و نظام اقتصادى سرمايه دارى امروز دنيا جدا مى كند و اگر اين حدود و شرايط مراعات شود، جامعه نه مشكلات و نابرابرى هاى دنياى سـرمـايه دارى امروز را پيدا مى كند و نه دولت اسلامى به بهانه هاى مختلف هر گونه آزادى را از انسان ها سلب مى كند. در اينجا بايد نظام اقتصادى اسلام را در مجموعه قوانين و مـقـررات اسـلامـى در كليه زمينه ها و شؤ ون فردى و اجتماعى ملاحظه كرد. اين مسلم است كه از نظر اسلامى حل تمامى مشكلات و پيچيدگى ها در زندگى انسان ها تنها با تنظيم روابـط اقـتـصـادى بـه شـكـل خـاص حـل نـمـى شـود و نـخـواهـد شـد، بـلكـه مشكلات را در كـل يـك نـظـام اسـلامـى بـايـد حـل كـرد و از مـعـنـويـت نـبـايـد غافل بود كه كليد دردهاست . ما معتقديم تنها مكتبى كه مى تواند جامعه را هدايت كند و پيش بـبـرد اسـلام اسـت و دنيا اگر بخواهد از زير بار هزاران مشكلى كه امروز با آن دست به گـريـبان است نجات پيدا كند و انسانى زندگى كند، انسان گونه بايد به اسلام روى بياورد.
سـؤال : آيـا حقيقت دارد كه در مفهوم دولت ، بين شما و آيت الله شريعتمدارى اختلاف هست ؟ بـه چـه بـخـشـى ايـن اخـتـلاف مـربـوط مـى شـود؟ آيا لازم است كه احتمالا يك شوراى علما (مـتـشـكـل از آيـت الله هـا) تـشـكـيـل شـود و دولت بـه هـمـان شكل قديمى خود باقى خواهد ماند؟
جـواب : بيش از يك سال است كه ملت ايران مكررا خواسته هاى خود را حتى در برابر آتش مسلسل و توپ و تانك بيان كرده است . در رفراندم تاسوعا و عاشورا با اكثريتى كه در تـاريـخ راى گيرى هاى دنيا كم نظير است ، خواستار سرنگونى سلسله پهلوى و از بين رفـتـن رژيـم سلطنتى و استقرار جمهورى اسلامى شده است . بنابراين در اين خواست ها هر كـه تـرديـد كـنـد خـود را از مـلت جـدا كرده است و بديهى است كه اگر شورائى از علما و دانـشـمـنـدان اسلامى كه آشنائى كامل به موازين و قواعد اسلامى دارند بر دولت جمهورى اسـلامـى نظارت نكنند، معيارهاى اسلام ممكن است ولو به علت عدم توجه و آگاهى به آنها رعايت نشود.
سؤال : قوانين اسلامى كه شما مايليد در ايران اجرا كنيد شبيه عربستان سعودى و ليبى خواهند بود؟
جـواب : آنـچه را كه ما به نام جمهورى اسلامى خواستار آن هستيم ، فعلا در هيچ جاى جهان نظيرش را نمى بينيم .
سؤال : با كدام يك از جناح هاى مخالفين ، خود را نزديكتر مى دانيد؟
جـواب : شـعـارهـا و خـواسـتـه هـاى نـهـضـت اسـلامـى ايـران آنـچـنـان مـورد قبول اكثريت قاطع ملت است كه هـيـچ جـنـاحى كه به جز اين خواسته ها چيزى مخالف آنها بگويد در ميان ملت جائى ندارد. نهضت ملت ايران حدود و چهار چوب هاى حزبى را درهم شكسته است و به صورت يك حزب در آمـده اسـت و آن حـزب مـلت مـسلمان ايران يعنى حزب اسلام و حزب الله است . در مبارزات ايران كسى جراءت نمى كند از ملت دور باشد، من هم يكى از افراد ملت هستم .
سؤال : ماده پنج قرارداد ايران و روس به دولت روسيه حق مى دهد كه در صورت تهديد به سرزمين روسيه ، آنها مى توانند ارتش خود را به ايران روانه كنند، نظر شما چيست ؟ بـه خاطر اين نااطمينانى آيا شاه مى تواند از اين امر به عنوان يك بهانه استفاده كرده و مـخـالفـان را تـحـت اين عنوان كه دستاويز روس ها قرار گرفته اند، از بين ببرد؟ نظر شما درباره اين ماده در رابطه با استقلال ايران چيست ؟
جواب : جمهورى اسلامى در كليه قراردادها از اساس تجديد نظر مى كند زيرا قراردادهاى گـذشـته با حكومتى بوده است كه متكى به آراء ملت نبوده و در اين قراردادها خود را موظف بـه حـفظ منافع و مصالح ملت ايران نمى ديده است . همين شاه بود كه تا ديروز هميشه از سـيـاسـت مـسـتـقـل مـلى دم مـى زد و مى گفت ما از آنچنان قدرتى برخورداريم كه هيچ دولت خـارجـى نمى تواند كمترين دخالتى در ايران بكند و حالا امروز مدعى است كه روس ها در ايـران نـفـوذ كـرده انـد و حـتـى نـوكران او احمقانه ادعا مى كنند كه صدها هزار نفر كه در تـبـريـز شعار مرگ بر شاه مى دادند خارجيانى هستند كه به طور قاچاق از آن طرف مرز وارد شده اند!! چون امروز همه ملت ها فهميده اند كه اين ملت نبوده است كه حمايت از شاه مى كرده بلكه اين ابرقدرت ها بوده اند كه براى منافع خودشان از شاه حمايت مى كرده اند و مـعـنـى سـيـاسـت مـسـتـقـل مـلى شـاه ، ايـن بـوده اسـت كـه او سـيـاسـتـى مـسـتـقـل و جـدا از مـلت ايـران داشـتـه اسـت و دارد. ديـگـر اين اين بهانه جوئى ها نفعى به حـال شـاه نـخـواهـد داشـت و او و حاميانش خوب فهميده اند كه با اين بهانه ها نمى توانند مخالفانشان يعنى تمامى ملت ايران را سركوب كنند.
سـؤال : مـوضـع شـمـا در بـرابـر كـارتـر كـه از شـاه حمايت مى كند چيست ؟ و عقيده شما درباره نفوذ روس ها در ايران چيست ؟
جـواب : دشـمـن شماره يك ملت ايران كارتر و ديگر همفكران او در دولت امريكاست والا همه مـى دانـنـد كـه شـاه مـتـكـى بـه آنـهاست و بدون حمايت آنها چيزى نيست ولى اين وظيفه ملت امريكاست كه رئيس جمهورى خود را استيضاح كنند كه چرا تا اين حد از يك آدمكش حمايت مى كند و حيثيت ملى شان را برباد مى دهد و آتش خشم ايرانى را نسبت به آنها شعله ور مـى كـنـد. و امـا وضـع روس هـا ايـران اجـازه نـفـوذ بـه هـيـچ كس و هيچ قدرتى را نمى دهد ان شاءالله .
سـؤال : بـنـا بـه نوشته روزنامه لوموند به تاريخ 3 و 4 دسامبر 78، مقامات ايرانى اظـهـار كـرده انـد كـه آيـت الله خـمـيـنـى امـسـال 25 مـيـليـون دلار دريـافـت كـرده است و اين پـول هـا صـرف تعمير مساجد و امامزاده ها و مدارس و يتيم خانه ها و موسسات مى شود، آيا حـقـيـقـت دارد؟ اگـر حقيقت دارد، آيا مسخره نيست كه در واقع اين دولت ايران است كه با كمك مـالى خـود بـه شـمـا بـاعـث پـيـدايـش شـورش در ايران مى شود؟ در غير اين صورت طى شانزده سال تبعيدتان امكانات ديگرى براى ادامه فعاليت هايتان داشته ايد؟
جـواب : ايـن مـطـالب از اسـاس دروغ اسـت و اسـاسـا جـعـل ، افـترا، تحريف و قلب حقايق ، و در منطق شاه و دار و دسته اش از مهمترين پايه هاى سياستشان مى باشد.
سـؤال : حقيقت قضيه با عراق چه بود كه شما آنجا را ترك كرديد؟ چرا شما فرانسه را انـتخاب نموديد؟ و موضع شما در مقابل رئيس جمهورى فرانسه بعد از تذكر 21 نوامبر مبتنى بر اينكه فرانسه نمى تواند سرزمينى باشد كه از آنجا بتوان مردم را به خشونت دعـوت كـرد چـيـسـت ؟ و اگـر دولت فـرانـسـه بـه شـما اجازه اقامت ندهد، مقصد بعدى شما كجاست ؟
جـواب : دولت عـراق زيـر فـشـار شاه فعاليت هاى مرا در جهت خدمت به اسلام و مسلمين نمى توانست تحمل كند و لذا ناچار به ترك آن كشور شدم و عازم كويت شدم و با اينكه ويزاى كـويـتـى داشـتـم مـانـع از ورود بـه خاك كويت شدند. ناچار به فرانسه آمدم تا در اينجا تـصـمـيـم بـه اقـامـت در يـك كشور اسلامى را بگيرم و هرگاه در مدت اقامت موقتى خودم در فـرانـسـه احـساس محدوديت در انجام وظائفم بكنم ، خاك فرانسه را ترك خواهم كرد و مهم نيست كه كجا باشم ، زمين خدا وسيع است .
سؤال : نتيجه ملاقات شما با پادشاه اردن چه بوده است ؟
جواب : چنين ملاقاتى انجام نشده است .
سـؤال : اگـرشـاه اسـتـعـفـا بـدهـد و شـمـا به عنوان رهبر جمهورى اسلامى ايران انتخاب شـويـد، آيـا ايـن وظـيـفه را قبول خواهيد نمود؟ آيا ممكن است جنگى بين گروه هاى نسبتا مهم مـثـل طـرفـداران شـريـعـتـمـدارى ، سـنـجـابـى يـا ارتـش بـه دليل اختلاف اهداف و جاه طلبى در گيرد؟
جواب : من شخصا چنين مقامى را نمى پذيرم و من به هوشيارى و نيز يكپارچگى ملت آنچنان اميدوارم كه به خواست خداى تعالى هيچگونه جنگ داخلى بوجود نخواهد آمد.
سؤال : رابطه شما با آيت الله منتظرى چگونه است ؟ آيا وى به عنوان يكى از مخالفين رژيم ، براى پيوستن به شما به فرانسه خواهد آمد.
جواب : من ايشان را ساليان درازى است كه مى شناسم . ايشان امروز از علماء بزرگ ايران و مورد احترام مردم مسلمان است .
سـؤال : فـعـاليت هاى شما در تبعيد نشان داده است كه شما بيشتر يك رهبر سياسى هستيد تا يك رهبر مذهبى .
جـواب : ايـن حـرف هـا كـه ديـن از سـيـاسـت جـداسـت و امثال اين حرف ها در منطق اسلام نيست . فعاليت سياسى يكى از وظائف مذهبى مسلمانان است .
سـؤال : بهترين آرزويتان براى ايران چيست ؟
جـواب : بـزرگـتـريـن آرزوى مـن ايـن اسـت كـه مـردم ايـران از چـنـگـال ظـلم نـجـات پـيـدا كـنـنـد و صـاحـب كـشـورى بـاشـنـد آزاد و مـسـتـقـل ، داراى نـظـامـى اسـلامى كه در آن حقوق انسان ها آنچنان كه اسلام دستور داده است رعـايـت شـود و در راه پـيـشـرفـت و تـرقـى و سـعـادت انسانى ، سرمشق براى همه ملت ها باشند.
سـؤال : بـهـترين خاطرات شما در مدت زندگى در تبعيد چه بوده است ؟ امام در جواب اين سؤ ال سكوت كردند.
* مصاحبه های بعدی امام راحل با رسانه های خارجی را در شماره های بعد مطالعه کنید.
منبع: صحیفه نور/ جلد چهارم